من عاشق سورپرایزم. تعداد دفعاتی که بقیه منو تو زندگیم سورپرایز کردن، به تعداد انگشتهای دوتا دستم نمی رسه. اما حساب دفعاتی که من بقیه رو سورپریز کردم، از دستم خارج شده. دلم می خواد روزی بیاد که یک عالمه سورپرایز بیاد تو زندگیم.
یه سورپرایز خیلی بزرگ برای خواهرم دارم، انقدر بزرگ که هیچ وقت خودم تصورش رو نمی کردم بتونم همچین کاری برای خواهرم بکنم. دو سه روزه که خودم از خوشحالی دارم بالا پایین می پرم و روز هارو می شمرم تا شنبه عصری بشه و خواهرمو ببینمو پاکت سورپرایز رو بذارم تو دستش. اصلا هیچ تصوری ندارم که عکسل العملش ممکنه چی باشه، یا چی بگه، فکر می کنم گریه کنه. خیلی هیجان دارم.
یه سورپرایز خیلی بزرگ برای خواهرم دارم، انقدر بزرگ که هیچ وقت خودم تصورش رو نمی کردم بتونم همچین کاری برای خواهرم بکنم. دو سه روزه که خودم از خوشحالی دارم بالا پایین می پرم و روز هارو می شمرم تا شنبه عصری بشه و خواهرمو ببینمو پاکت سورپرایز رو بذارم تو دستش. اصلا هیچ تصوری ندارم که عکسل العملش ممکنه چی باشه، یا چی بگه، فکر می کنم گریه کنه. خیلی هیجان دارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر