من معمولاً آدم خوشحالیم، البته گاهی زود به زود و گاهی هم دیر به دیر، دلم میگیره. عاشق هنرم، نقّاشی، موسیقی، تئاتر... عاشق کتابم و کتاب خونه و کتاب فروشی گردی. هر وقت کتاب یا تئاتر خونم مییاد پایین، احساس میکنم خیلی خیلی بی شعور شدم! طبیعت رو خیلی دوست دارم، آخه من دختر بهارم.
مدتی یه دارم دنبال خودم میگردم، انگار برگشتم به ۱۷ - ۱۸ سال پیش. انگار دیگه نمیدونم میخوام چیکاره بشم.
بچه بودم، میخواستم شیمی دان بشم، نجار، بازیگر، نقاش، حتا دلم میخواست توی ارکستر سنفنی ساز بزنم . اما یه چیزی رو خوب میدونستم و خوب میدونم، دلم میخواد تو جمع کار کنم و دلم میخواد با بچهها در تماس باشم. به نوشتن، تحقیق و ترجمه هم خیلی علاقه دارم. دوست دارم وقتم رو بین کار گروهی و فردی تقسیم کنم.
در حال حاضر زندگیم پر از استرس بدون وقفه ست. خوشحالم از اینکه اینجا دارم زندگی میکنم، روزهام خیلی زود میگذرن و هر روز خیلی خیلی چیزهای جدید یاد میگیرم.
خیلی ساله دنبال یه دوست میگردم که پایه باشه برای همه چیز، اما پیدا نکردم. فقط یکی هست که ازم خیلی دوره.
بچه بودم، میخواستم شیمی دان بشم، نجار، بازیگر، نقاش، حتا دلم میخواست توی ارکستر سنفنی ساز بزنم . اما یه چیزی رو خوب میدونستم و خوب میدونم، دلم میخواد تو جمع کار کنم و دلم میخواد با بچهها در تماس باشم. به نوشتن، تحقیق و ترجمه هم خیلی علاقه دارم. دوست دارم وقتم رو بین کار گروهی و فردی تقسیم کنم.
در حال حاضر زندگیم پر از استرس بدون وقفه ست. خوشحالم از اینکه اینجا دارم زندگی میکنم، روزهام خیلی زود میگذرن و هر روز خیلی خیلی چیزهای جدید یاد میگیرم.
خیلی ساله دنبال یه دوست میگردم که پایه باشه برای همه چیز، اما پیدا نکردم. فقط یکی هست که ازم خیلی دوره.