در درون ما یک زن هست. زنی که احتیاج به مراقبت و پشتیبانی داره. این فقط مسولیت یا وظیفه دیگران نیست که از این زن مراقبت کنن بلکه این ماییم که باید در درجه اول ببینیمش، بهش اهمیت و ارجحیت بدیم، ازش مراقبت کنیم که کسی مورد اذیت و آزار جسمی و روحی قرارش نده، کسی بهش توهین نکنه، کتکش نزنه.
این زن وقتی که خوشحال و خوشبخت باشه، از زندگیش لذت می بره، خودش، بدنش و اطرافیانش رو دوست داره. به زندگی گرما می ده، تو زندگیش چیزهای مثبت رو بیشتر می بینه، شرایط سخت رو بهتر تحمل می کنه، دلش به خوشی های کوچیک خوشه، صبح ها خوشحال و سرحال بیدار می شه، کارهای خونه و بیرون رو با علاقته انجام می ده، می چرخه، می رقصه.
اما امان از اینکه سرخورده و افسرده باشه، از همه چیز و همه کس بدش می یاد. صبح ها که بیدار می شه، دلش می خواد بمیره، همه چیز براش رنگ و بو و طعم بد داره، از زندگیش لذت نمی بره، شرایطش سخته، سردرگم و بیچاره است. اصلا جای زندگی روی تنش درد می کنه.
این ماییم که اجازه می دیم کسی ما رو له کنه، ما مجبور نیستیم که شرایط خشونت و سؤاستفاده (ابیوز) رو تحمل کنیم. درسته که بیشتر ما تو جامعه و فرهنگمون یاد نگرفتیم خشونت و سؤاستفاده چیه و چطور می شه باهاش، به خصوص از نوع خونگی اش برخورد کرد، اما ما فقط یک بار زندگی می کنیم، پس بیاید مثل یه زن قوی باشیم، نترسیم، ریسک کنیم و تو روی مشکلات و چرخه های لعنتی سؤاستفاده و خشونت بایستیم. باید هر روز بیشتر از روز قبل یاد بگیریم و نذاریم که این چیزهای لعنتی مارو شکست بدن. فکر نکنیم زندگی همش درد و رنجه. آدم هایی رو به زندگیمون راه بدیم که عشق، دوستی و محبت رو به زندگیمون هدیه کنن. هوای تازه رو دوباره نفس بکشیم، بذاریم عشق جاری بشه، نذاریم زن درونمون بپوسه، بذاریم دوباره برقصه.
این زن وقتی که خوشحال و خوشبخت باشه، از زندگیش لذت می بره، خودش، بدنش و اطرافیانش رو دوست داره. به زندگی گرما می ده، تو زندگیش چیزهای مثبت رو بیشتر می بینه، شرایط سخت رو بهتر تحمل می کنه، دلش به خوشی های کوچیک خوشه، صبح ها خوشحال و سرحال بیدار می شه، کارهای خونه و بیرون رو با علاقته انجام می ده، می چرخه، می رقصه.
اما امان از اینکه سرخورده و افسرده باشه، از همه چیز و همه کس بدش می یاد. صبح ها که بیدار می شه، دلش می خواد بمیره، همه چیز براش رنگ و بو و طعم بد داره، از زندگیش لذت نمی بره، شرایطش سخته، سردرگم و بیچاره است. اصلا جای زندگی روی تنش درد می کنه.
این ماییم که اجازه می دیم کسی ما رو له کنه، ما مجبور نیستیم که شرایط خشونت و سؤاستفاده (ابیوز) رو تحمل کنیم. درسته که بیشتر ما تو جامعه و فرهنگمون یاد نگرفتیم خشونت و سؤاستفاده چیه و چطور می شه باهاش، به خصوص از نوع خونگی اش برخورد کرد، اما ما فقط یک بار زندگی می کنیم، پس بیاید مثل یه زن قوی باشیم، نترسیم، ریسک کنیم و تو روی مشکلات و چرخه های لعنتی سؤاستفاده و خشونت بایستیم. باید هر روز بیشتر از روز قبل یاد بگیریم و نذاریم که این چیزهای لعنتی مارو شکست بدن. فکر نکنیم زندگی همش درد و رنجه. آدم هایی رو به زندگیمون راه بدیم که عشق، دوستی و محبت رو به زندگیمون هدیه کنن. هوای تازه رو دوباره نفس بکشیم، بذاریم عشق جاری بشه، نذاریم زن درونمون بپوسه، بذاریم دوباره برقصه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر