دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹

یه روز خوب می‌‌یاد...

یه روز خوب می‌‌یاد، یه روز که همهٔ کتاب‌هایی‌ که دلم می‌‌خواد رو می‌‌خونم،
یه روز که همهٔ آهنگ هایی رو که دوست دارم، از حفظ می‌‌خونم،
یه روز که همهٔ رقص‌هایی‌ رو که دوست دارم می‌‌رقصم.

یه روز خوب می‌‌یاد، یه روزی که توی همهٔ کافه‌ها و رستوران‌های دوست داشتنی می‌‌شینم و مزهٔ همهٔ خوراکی‌های خوشمزه رو امتحان می‌‌کنم.
یه روز خوب می‌‌یاد، همون روزی که سفر می‌‌کنم به کشورایی که دوست دارم.
یه روز خوب می‌‌یاد،
یه روزی که واسهٔ همهٔ بچه‌های دنیا کتاب تصویر سازی می‌‌کنم،یه روزی که اون کاری که خیلی‌ دوست دارم رو پیدا می‌‌کنم،
یه روزی که دیگه خودم رو گم نمی‌‌کنم، یه روزی که آرامش می‌‌یاد پیشم و می‌‌گه که می‌‌خاد واسهٔ همیشه پیشم بمونه.
یه روز خوب می‌‌یاد، یه روزی که بهای آزادی خیلی‌ گرون نیست.
یه روز خوب می‌‌یاد، یه روزی که با بچه هام روی چمنای همهٔ پارک‌ها غلت می‌‌زنیم و می‌‌خندیم.
یه روزی که توی خوابام دیگه دیوای سیاه نمی‌‌یان...

هیچ نظری موجود نیست: