گاهی رفتار یه آدم برام خیلی جالبه، یا خیلی احترام بر انگیزه. انقدر که دلم میخواد اون آدم رو محکم بغلش کنم یا بچلونمش یا ماچش کنم، به خاطر رفتار خوب یا پرنفوذش، به خاطر رفتار درستش. اگر اون آدم یه دوست صمیمی باشه که هیچی، اما امان از اون موقع که اون آدم معلمم باشه یا کسی که آشنایی کمی باهاش دارم، یه همکار، یه آشنا بخصوص اگر مرد باشه. اون وقته که خیلی حیفم میاد از اینکه نمیتونم احساسم رو بهش نشون بدم. دلم میخواد بپرم بغلش کنم، بچلونمش بگم آخه تو چقدر بانمکی در عین جدی بودن، یا بگم چقدر رفتارت خوب و درست بود فلان جا. گاهی واقعا خیلی حیفم مییاد که ما آدمها خودمون مجبوریم خودمون رو سانسور کنیم، به خاطر حرف دیگرون یا به خاطر اینکه نمیدونیم طرف مقابل چه عکس عملی نشون میده، یا میترسیم از عکس عملش. به خصوص اگر جنس مخالف باشه.
۳ نظر:
Very true, I have encountered similar situations especially with females and there is no easy way around it
It is very hard to remain honest to your feelings, opening up really hurts
ممنون از اینکه تو هم احساست رو نوشتی ؛)
بهتره که خودمونو سانسور نکنیم و احساس واقعیمونو براحتی بیان کنیم و یا حتی انجام بدیم. البته با توجه به فرهنگ مشرق زمین و آموزه هائی که به مایاد داده شده کمی آسون نیست ، اما با کمی تمرین شدنیه.
موفق باشی
ارسال یک نظر