شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۹

بی‌ توجهی‌


تا حالا شده کسی‌ بهتون قول بده که براتون غذا درست کنه، بعد شما شکم گرسنه بیاین خونه ببینین چیزی برای خوردن نیست؟ بعد داد و فریاد کنین که من می‌‌تونستم بیرون غذا بخورم، نخوردم، تو به من قول دادی، من به خاطر تو اومدم، چرا هیچی‌ درست نکردی؟
تا حالا شده آخرین سیبی رو که دارین بذارین روی میز که بیاین بخورین، بیاین ببینین یکی‌ خورده، اشک توی چشماتون جم بشه؟
تاحالا شده به خاطره غذایی که از دیشب توی یخچال مونده تمام راه تا خونه دلتون رو صابون زده باشین، بعد بیاین ببین که نیست و انگار ناراحت بشین که بزرگترین غصه دنیا اومده توی دلتون؟
فرقی‌ نمی‌‌کنه اونی‌ که این کارو کرده، مادر، خواهر، شوهر، یا دوستتون باشه. به نظر من چیزی که آزارتون داده اصلا گرسنه موندن نیست، بی‌ توجهی‌ ای که اون آدم بهتون کرده...

۱ نظر:

Reza Mahani گفت...

It is frustrating at the moment, but later I look back and laugh at it