دیشب دوباره دلم گرفته بود. کلی طول کشید تا تونستم سرم رو گرم کنم. امروز استثناً کلاس نداشتم. از صبح دل توی دلم نبود برای جواب دانشگاه. عصری رفتم که جواب رو بگیرم. انقدر دلم بالا پایین میرفت که فکر میکردم هر لحظه ممکن حالم بهم بخوره. جوابم باز هم نَه بود. یه جورایی دلم بهم می گفت که جواب نَه اِ یه جورایی هم می گفت ممکن آره باشه. خلاصه فعلا که جواب نَه بود. باید دوباره ۲ ماه دیگه زور بزنم! باید وقت بگیرم ازشون برم صحبت کنم و نمونه کارهام رو نشون بدم.
تازگیها هوا خیلی زود تاریک میشه. معنیش اینه که به زودی خیلی سرد میشه.
ساعت ۷:۲۰ یک عصر پاییزی در مریخ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر