شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۳

زندگی با یه آدم دیگه

زندگی کردن با یه آدم دیگه اصلا کار راحتی نیست.
هیچ وقت تو زندگیم فکر نمی کردم که یه روزی این حرف رو بزنم. یعنی  اصلا  فکر نمی کردم که احتیاج دارم یه روز یا چند روز به حال خودم باشم. مسلما آدم‌ها از نظر عادات، فرهنگ، خانواده و عقاید متفاوت هستن. از نظر میزانِ تمیزی و نظافت هم متفاوت هستن، چیزی که برای یه نفر تمیز محسوب می‌‌شه، ممکنه برای یه نفر دیگه، کاملا کثیف به نظر بیاد. میزانِ تشخیص بو، صدا، همه این‌ها چیز‌هایی‌ هستن که تفاوت بینِ آدم هارو ایجاد می‌‌کنن و گاهی حتا می تونن تو زندگی مشترک مشکل ایجاد کنن، چون هر روز یا به تناوب تکرار می شن. این که موقع خواب یکی گرمشه، اون یکی سردشه، یکی می خواد پنجره رو باز کنه، اون یکی ببنده، یکی می خواد شوفاژ رو ببنده، اون یکی باز کنه. این چیزها می تونه بین هر دو نفری باشه و مسلما هم هست اما گاهی این چیزها غیر قابل تحمل می شن،  شاید دلیلش این باشه که راجع بهش صحبت نمی شه یا شاید دلیلش این باشه که خب نمی شه عادات و رفتار کسی رو عوض کرد. 
با کفش راه رفتن توی خونه، توی اتاق خواب و حمام، گذاشتنِ کفش و جوراب روی میز، بی‌ نظمی و به هم ریختن وسایل، نبستن درِ بطری‌ها و تیوب ها، باز گذاشتن درِ کمد و گنجه، چیز‌هایی‌ هستن که یه نفرو ناراحت می‌‌کنن و برای نفرِ مقابل اصلا مهم نیستن.

هیچ نظری موجود نیست: