روز اول که اومدم این دانشگاه، توی کلاس یه دختر ۱۸-۱۹ ساله توجهم رو جلب کرد. کمی نگاهش کردم، به نظرم ایرانی اومد. هر چی بیشتر نگاهش میکردم، بیشتر به نظرم میاومد که ایرانیه، یکی دو جلسه گذشت، داشتم از فضولی میمردم و دیگه حاضر بودم قسم بخورم که ایرانیه. بالاخره رفتم جلو و پرسیدم کجایی هستی، منتظر بودم که بگه ایرانیم و شروع کنیم با هم فارسی حرف زدن. اما گفت پدر مادرم مال سوریه ان اما من اینجا بزرگ شدم. اما اصلا به بچههایی که اینجا بزرگ شدن نمیخوره، انگار که همین الان از وسط کشورش برش داشتن، گذاشتنش اینجا! جوری که موهاشو درست میکنه، جوری که حرف میزنه، جوری که آرایش میکنه، تمأش برای من ایرانیه. اون تنها کسیه که توی کلاس انقدر آرایش غلیظ میکنه، انگار که میخواد بره عروسی، تنها کسیه که بلند بلند میخنده، موقع درس دادن استان با بقیه بلند بلند حرف میزنه، با موبایلش ویدئو چت میکنه! گاهی حتا با تلفنش بلند حرف میزنه. گاهی وقتی با کامپوتر چت می کنه، صدای تایپ کردنش تمرکزمو به هم می زنه. تنها کسیه که وسط کلاس مرتب توی اینترنت لباسهای شب و لباس عروسی نگاه میکنه. تنها کسیه که عکسهایی رو توی اینترنت نشون میده و میگه ببینین این زن چه خوشگله! تنها کسیه که وقتی حوصلهاش سر میره، آه و اوه و اَه و پوه میکنه و با دهنش صدا در مییاره!
۳ نظر:
salam ,fekr konam vase hamine ke be ma migan jahane sevom.onam ba hamon farhang tarbiat shode dige
rasti man ham reshte am graphic va hibby am akkasee hast, mitonam bedoonam koja dari tahsil mikoni?
اینجا این مشخصه بچههای خارجی اینجا بزرگ شده هست که ریشه عرب و ترک دارن. حتما هستند ایرانیهایی که همین رفتار رو هم دارن اما من بیشتر بین عربها دیدم.
ارسال یک نظر