سه‌شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۸

به این عصر میگن عصر ارتباطات!


به اون دوستت که مدتی‌ یه رفته خارج چند بار در سال زنگ می‌‌زنی‌؟ یکی‌ دو بار؟ یا اصلاً زنگ نمی‌‌زنی؟
اما این همون دوست صمیمی‌ ته که وقتی‌ پیشت بود بهش هفته چند بار زنگ می‌‌زدی، ساعتها باهاش حرف می‌‌زدی، هر سال برای تولدش ۱۰-۲۰ هزار تومن هدیه می‌‌خریدی. هر وقت می‌‌رفتی‌ مسافرت براش سوغاتی می‌‌آوردی. همونی که گاهی‌ رستوران و کافی‌ شاپ و سینما دعوتش می‌‌کردی. همونی که بارها آژانس می‌‌گرفتی‌ می‌‌رفتی‌ خونش و برمی‌ گشتی. همونی یه که گاهی‌ بی‌ دلیل فقط برای اینکه یادش بودی واسش چیزی می‌‌خریدی.
برو یه کاغذ و مداد بیار. همهٔ این‌هایی‌ که بهت گفتم رو بنویس. همه رو حساب کتاب کن، ببین تلفن دقیقه‌ای چنده، موبایل چنده، ضرب در تعداد ساعتی‌ که توی هفته باهاش حرف می‌‌زدی، با هزینهٔ سوغاتی‌ها و هدیه‌ها جمع کن. بعد به ۱۲ ماه تقسیم کن ببین چقدر می‌‌
شه. حتا مقدارش رو نصف کن. ببین یعنی‌ دوستت انقدر در ماه برات نمی‌‌ارزه که تو نصف اون پول‌هایی‌ که خرجش می‌‌کردی رو حالا اختصاص بدی بهش؟ ماهی‌ یا یک ماه و نیم یک بار زنگ بزنی‌ بپرسی‌ حالش چطوره؟ یا از خودت بگی‌، از زندگیت. فکر نمی‌‌کنی‌ توی غربت دلش می‌‌گیر. دلش می‌‌خواد به زبون مادریش حرف بزنه؟ فکر نمی‌‌کنی‌ از هم فاصله می‌‌گیرین؟ وقتی‌ تو از زندگی‌ اون دیگه خبری نداری، اون دیگه نمی‌‌دونه تو چیکار می‌کنی‌؟ دوستی یه قدیمی‌ حیفه که از بین بره.
ایمیل که مفتی
یه، گاهی‌ ایمیل بزن خب. هر چند که هیچی‌ جای گپ زدن رو نمی‌‌گیره.
اینا خیلی‌ وقت بود توی دلم بود، اگه نمی‌‌گفتم حناق می‌‌گرفتم!


۲ نظر:

Reza Mahani گفت...

There is something else. For a long time, I did not call back except my mom and dad every once in a month. But now I call different people, and call 2-3 times a week.

There is something else at work here

Shadi گفت...

حتما. ای میل من توی بلاگم هست. اینجا هم می ذارم برات
shadi1355@gmail.com
اگه دیر جواب دادم مطمئن باش خوندم ولی وقت نکردم هنوز جواب بدم.

یک بغل محکم