شنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۹

مشکل

تاحالا آدمی‌ رو که غش کنه ندیده بودم، یعنی‌ اینکه یه آدمی‌ درست جلوم غش کنه بیفته زمین. فقط تو فیلما دیده بودم. دیروز تو پست خونه توی یه صف طولانی ایستاده بودم که یه خانوم جوونی تو صف بغلی افتاد زمین و دیگه هیچ تکونی نخورد، وسایلش هم ریخت رو زمین. یه دفعه چند نفر اومدن به طرفش، بقیه هم با دهن باز نگاش می‌‌کردن. اما یه دختر جوون دیگه که همراش بود گفت بهش دست نزنین، این یه مریضی یه، انقدر خونسرد گفت که فکر کردم دکتره. به اون‌هایی‌ هم که میومدن نزدیک، می‌‌گفت جمع نشین. بعد دیدم داره خیلی‌ ریلکس و آروم وسایل خانم رو جمع می‌‌کنه، هی‌ فکر می‌‌کردم پس چرا بهش نمی‌‌رسه، نکنه بمیره؟ این چه خونسرد! اما اون همین طور خونسرد ادامه داد به جمع کردن، اونی هم که افتاده بود زمین بدون کوچکترین حرکتی‌ اونجا بود، عین یه مرده، عین کسی‌ که خواب باشه. بعد از ۳-۴ دقیقه‌ای خانومه از جاش بلند شد، انگار نه انگار که هیچ اتفاقی‌ افتاده باشه، خودش رو تکوند و با لبخند شروع کرد با همراهش حرف زدن. همش لبخند می‌‌زد. ۳ نفر جلشون بودن. ۲ نفرشون خیلی‌ راحت کارشون رو انجام دادن و رفتن، هی‌ فکر می‌‌کردم چرا بهش جا نمی‌‌دن که زودتر کارش رو انجام بده و بره؟ هیچ کس بهش ترحم نشون نداد، ظاهراً هم به ترحم احتیاجی‌ نداشت، خیلی‌ محکم به نظر می‌‌رسید. اما بالاخره نفر سوم بهشون جاش رو داد.
پیش خودم فکر کردم چقدر بعضی‌ از آدم‌ها با مشکلشون راحت کنار می‌‌یان، چقدر حتا خوب و مهمه که آدم همراهی داشته باشه که اعصابش زود به هم نریزه، به خودش م
سلط باشه و وجودش در کنار آدم مثبت و مفید باشه.

۳ نظر:

صهبا گفت...

این غلطهای املایی عمدیه؟ مسلط و بغلی

MercedeAmeri گفت...

نه مسلمه که عمدی نیست. من با بهنویس فقط می‌‌تونم فارسی تایپ کنم، اونم گاهی غلط املائی داره. گاهی اوقات پستم رو دوباره نمی‌‌خونم که غلطگیری کنم و فقط کپی پیست می‌‌کنمش اینجا، اینه که غلط‌های املائی پیش می‌‌یاد ممنون که برام غلط هام رو نوشتی‌.

Reza Mahani گفت...

Thanks for sharing this story, it is a simple story but I have a good feeling about it :) k