جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸

سال نو میلادی



آتیش بازی‌های سال نو میلادی منو یاد سه چی‌ می‌‌ندازه:
۱. بمباران و ضد هوایی‌ و خاموشی. که خاطرهٔ خوشی‌ برای یاد آوری نیست.

۲. چهارشنبه سوری، که همیشه فکر می‌‌کردم خیلی‌ دوسش دارم، اما همیشه غصّه می‌‌خوردم و ناراحت بودم که چرا توی این شب تنهام در حالی‌ که بقیه با هم هستن و در کنار دوستها یا خانواده شون جشن می‌‌گیران و آتیش بازی می‌کنن و از روی آتیش می‌‌پران. در واقع من هر سال به چهارشنبه سوری سال بعد فکر می‌کردم و آرزو می‌کردم که خوب باشه و دیگه تنها نباشم.
الان دیگه تنها نیستم، اما اینجا کسی‌ چهارشنبه سوری رو جشن نمی‌‌گیره.

۳. شادی، المپیک، رویاها و آرزوهای دست نیافتنی که آدم فقط توی فیلم‌ها می‌‌بینه و حالا این آتیش بازی ها رو که نگاه می‌کنم، می‌‌فهمم خیلی‌ از آرزو‌ها اونقدر‌ها هم که آدم فکر می‌کنه، دست نیافتنی نیستن .


هیچ نظری موجود نیست: